درود و عرض ادب در خدمت شما عزیزان هستیم از وبسایت رمان سیتی با ” دانلود رمان قو ” با ژانر عاشقانه این رمان بسیار هیجانیست و دنیایی پر از پیچ و تاب را در شما ایجاد خواهد کرد امیدواریم مورد پسندتون واقع بشه در ادامه همراه ما باشید .

 خلاصه‌ای از دانلود رمان قو :

از زیر دوش بیرون اومد و رفت سمت اتاق ورزش اما زنگ موبایلش برش گردوند به اتاق

-سلام مادر
-سلام مالچیک
مادرش عادت داشت و چقدر بدش می آمد از این صدا زده شدن ولی حرفی نمیزد مادر سرد و جدیش را بسیار دوست داشت هر چه قدر خودش فقط فارسی حرف میزد مادر کلمات روسی را قاطی کلامش میکرد که دانیال یادش نرود یک رگ روسی دارد
-حالتون خوبه : – خوبم ، پدرت توی اتاق عمله ولی خواست بهت بگم شب بیایی خونه

 توضیح کوتاه درباره جذابیت‌های رمان:

آقای گنجی و مرد هم با او سوار آسانسور شدند ، خستگی از تمام وجنات دانیال سرریز میکرد ولی در ذهنش داشت مراحل عمل صبح را مرور میکرد، احتمال اینکه بتواند بخواب را نمیداد ولی مشکلی نبود ، او گاهی بخاطر عملهای پیاپی چهل و هشت ساعت سرپا می ماند شب بیداری چیز مهمی نبود

 قسمتی از جاهای جذاب رمان:

داشتم میرفتم داخل ساختمان که صدای ناله شنید رفتم دیدم این خانم روی زمین افتاده به لابی من

گفتم به پلیس و اورژانس زنگ بزنه خودم هم توی این فاصله شرایط خانم رو بررسی کردم که ناگهان ……. [ جهت مطالعه ادامه رمان و دانلود فایل کامل لطفا آنرا خریداری نمایید ]

توضیحات فنی رمان:

•  نام رمان: [ قو ]
•  ژانر: [ عاشقانه، هیجان‌انگیز، اجتماعی ]
•   تعداد صفحات: [ ۳۰۹ ]
•  زبان: [ فارسی ]
•   منتشر کننده: [ رمان سیتی ]
•  فرمت: [ فایل PDF ]
•  قیمت: [ ۳۰۰۰۰ ]

  پیشنهاد ویژه برای خریداران این رمان:

  یه سورپرایز خاص هم داخل فایل دانلود منتظرته. فقط به خریدارا نشون داده میشه دانلود کن و خودت کشفش کن…

  محصولات مرتبطی که شاید خوشت بیاد:

•  [رمان ” بهار رسوایی “] – با توطئه‌ای برنامه‌ریزی‌شده، عمران کاری می‌کند که بهار ناخواسته مجبور به ازدواج با او شود. اما چیزی که قرار بود بازی انتقام باشد،

•  [رمان ” نوشیکا “] – در دل کوچه‌های سنتی و نگاه‌های سنگین اجتماع، دختری به نام آهو تصمیمی بزرگ می‌گیره: نه گفتن به ازدواجی اجباری با پسرعمویی که بویی از انسانیت نبرده. اما این نه، بهایی سنگین داره…

•  [رمان ” عیان “] – داستان زنی به نام سها است؛ زنی که روزی با عشق زندگی‌اش وداع کرده و به‌اجبار با دیگری ازدواج کرده. اما سرنوشت، بازی‌های ناتمامی دارد.